سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طنزنامه خلقت

خدا خر را آفرید و به او گفت:

تو بار خواهی برد؛ از زمانی که تابش آفتاب آغاز می شود، تا زمانی که تاریکی شب فرا می رسد.

و همواره بر پشت تو باری سنگین خواهد بود. و تو علف خواهی خورد. و از عقل بی بهره خواهی بود. و پنجاه سال عمر خواهی کرد و تا آخر هم خر خواهی ماند.

خر به خداوند پاسخ  داد: خداوندا! من می خواهم خر باشم، اما پنجاه سال برای خری همچون من عمری طولانی است.

پس کاری کن فقط بیست سال زندگی کنم. و خداوند آرزوی خر را برآورده کرد و سی سال از عمرش کاست.

***
خدا سگ را آفرید و به او گفت:

تو نگهبان خانه انسان خواهی بود. و بهترین دوست و وفادارترین یار انسان خواهی شد.

غذایی را که به تو می دهند خواهی خورد و سیسال زندگی خواهی کرد.

تو یک سگ خواهی بود.

سگ به خداوند پاسخ  داد:

خداوندا! سی سال زندگی عمری طولانی است. کاری کن من فقط پانزده سال عمر کنم

و خداوند آرزوی سگ را برآورد و از عمرش پانزده سالی کاست و...

***

خدا میمون را آفرید و به  او گفت:

تو از این سو به آن سو و از این شاخه به آن شاخه خواهی پرید؛ برای سرگرم کردن دیگران کارهای جالب انجام خواهی داد. و بیست سال عمر خواهی کرد. و تا آخر هم یکمیمون خواهی بود.

میمون به خداوند پاسخ  داد:

بیست سال عمری طولانی است؛ من می خواهم ده سال عمر کند. و خداوند آرزوی میمون را برآورده کرد و ده سال از عمرش کاست و...

***
و سرانجام خداوند انسان را آفرید و به او گفت:

تو انسان هستی! تنها مخلوق هوشمند روی تمام سطح کره زمین. تو می توانی از هوش خودت استفاده کنی. و سروری همه موجودات رابرعهده بگیری. و بر تمام جهان تسلط داشته باشی. و تو بیست سال عمر خواهی کرد.

انسان گفت: سرورم! خالقم!

گرچه من دوست دارم انسان باشم، اما بیست سال مدت کمی برای زندگی است.

آن سی سالی که خر نخواست، آن پانزده سالی که سگ نخواست، و آن ده سالی که میمون نخواست زندگی کند، به من بده.

***

و خداوند آرزوی انسان را برآورده کرد و...

از آن زمان تا کنون انسان فقط بیست سال مثل انسان زندگی می کند؛ پس از آن، ازدواج می کند و سی سال مثل خر کار می کند، مثل خر زندگی می کند، و مثل خر بار می برد.

پس از اینکه فرزندانش بزرگ شدند، پانزده سال مثل سگ از زن و بچه و خانه ای که در آن زندگی می کند، نگهبانی می دهد و هرچه به او بدهند می خورد و...

وقتی پیر شد، ده سال مثل میمون زندگی می کند؛ از این خانه (پسرش) به آن خانه (دخترش) می رود و سعی می کند مثل میمون نوه هایش را سرگرم و تر خشک کند و...

بله آیینه ای است زندگی تلخ بشر امروزی، به ویژه در جوامع شرقی! حقیقت تلخه، نه؟

ارسالی دوستان




تاریخ : دوشنبه 91/9/20 | 9:43 صبح | نویسنده : محمد رجایی | نظر